جستجو گر پیشرفته سایت



نوروز خجسته باد !
سخنی با خوانندگان

به نام خداوند و با سلام به خوانندگان :

 این وبلاگ با نام پرسیک جهت ارائه مطالب ادبی،فرهنگی،تاریخی ونیز تبادل نظر با خوانندگان درزمینه های ادبی و علوم انسانی است . 

علت نام گذاری  وبلاگ، چندسویه بودن مفاهیم آن است . پرسیک درزبان های وابسته به زبانهای  لاتین به معنی ایرانی یا پارسی است . ممکن است پرسیده شود که همان واژه پارسی می توانست ناظر بر مفهوم باشد ؛ این درست است اما به جهت آشنایی بیشتر غیرفارسی زبانان به واژه پرسیک و پرشیا ،  و به این دلیل که غیر ایرانیان دوستدارزبان و ادب و فرهنگ ایرانی با گزینش واژه پرسیک بتوانند به این وبلاگ دسترسی یابند و... این نام انتخاب گردیده است . 

از هدفهای مهم این وبلاگ ، اطلاع رسانی وتبادل نظریات ادبی و فرهنگی و تاریخی و بحث های روانشناسی است که بخشی از مطالعات و تحصیلات نگارنده درزمینه های مزبور می باشد.

نگارنده کوشش خواهد نمود بخشی از مطالب وبلاگ را به ارائه نوشته ها و مقالات خویش اختصاص دهد که در نشریات کشورمنتشر گردیده یا با سخنرانی ارائه گردیده است بدان امید که  مورد استفاده خوانندگان و در صورت تمایل آنان،  مورد نقد و بررسی قرار گیرد. 


 

نویسنده : سید ضیاء الدین جوادی


قانون ضد دیو

 

(چند اشاره در باب چاپ جديد ونديداد. به كوشش هاشم رضي - سيد ضياء الدين جوادي - علي آباد گرگان)

از آن هنگام که با تلاش «انکتیل دوپرون» در سال 1771 میلادی، باب شناخت و مطالعه آثار مذهبی ملت بزرگ و باستانی ایران مفتوح گردیده و مواریث فرهنگی این سرزمین - در باب مذهب باستانی- بر جهانیان و حتی بر موبدان زرتشتی که از مضامین سروده های خویش بی اطلاع بودند، آشکار گردید، چند گروه با  اشتیاق به مطالعه و بررسی آن آثار پرداختند.

 

نخست: محققان و پژوهشگرانی که جذابیت کشف و گشودن رازهای ناشناخته مذهب و فرهنگی باستانی، آنان را به تلاشی عظیم کشانید تا با مطالعه و تحقیق و بررسی نقادانه آثار به جای مانده از آیین زرتشت، بخشی از میراث فرهنگی جهانی را بر همگان آشکار سازند. «دار مستتر»، «ولف»، «گلدنر»، «بنونیست»، «شپیگل»، «بارتولومه»، «گیگر»، «مارکوآرت» و ... از گروه این محققان و پژوهشگران نامدار می باشند.

دوم: پژوهشگران زرتشتی که در واقع شاگردان و پیروان اوستا شناسان غربی محسوب می شوند و به دنبال آن محققان ، به ترجمه و تفسیر و برابر سازی قوانین مذهبی خویش با اندیشه ها و باورهای مذهبی معاصر پرداختند و با به یاری طلبیدن برخی از استادان ایرانی، چون : ابراهیم پورداوود، محمد معین ، بهرام فره وشی، احسان یار شاطر و ... گستره تلاش آنان به ایران نیز کشیده شد.

از میان این پژوهشگران ، بعضی از پارسیان هند بوده اند، مانند: دینشاه- جی- جی- باهای ایرانی، بهرام گور انگلیسریا، دستور داراب پشوتن، جیوانجی جمشید جی مدی، و برخی نیز ایرانی بوده اندکه از نامدار ترین آنان می توان از استاد پورداوود ، نام برد که به همت او، ترجمه ها و گزارشهای دلنشین و تا حدودی قابل بحث، به زبان فارسی در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و از شاگردان و پیروان آن بزرگوار: مرحوم دکتر معین، بهرام فره وشی، جلیل دوستخواه، و استاد سخت کوش هاشم رضی را می توان نام برد.

گروهی نیز – بویژه در ایران- با بدبینی نسبت به ترجمه ها و تفاسیر بخشهای مختلف «اوستا» به مخالفت با تلاش آنان پرداخته و با نادرست شمردن ترجمه های فارسی «اوستا» دخالت تعصبات دینی و تمایلات زرتشتی را موجب تحریف و دستبرد در ترجمه های اوستا بر شمرده اند که از میان آنان می توان به مرحوم «موسی جوان»(1) اشاره نمود و گاه نیز نام مرحوم «محیط طباطبایی» نیز به عنوان معتقد به تحریف مبانی واژه های اوستایی و پهلوی به میان کشیده می شد و هر گروه در رد نظریات دیگری قلمفرسایی می نمودند که وجیزه حاضر را حوصله ورود به آن مباحث نیست.

بحث انگیز ترین بخش اوستای موجود ، «وندیداد» یا «قانون ضد دیو» است که یکی از بخشهای پنجگانه اوستای کنونی است و به همراه «یسنا» «یشت ها»، «ویسپرد»، «خرده اوستا» مجموعه ای با شکوه از فرهنگ و باورهای مذهبی ایرانیان پیش از اسلام را تشکیل می دهد.

جدای از ترجمه فارسی «وندیداد» که به کوشش «داعی الاسلام» در هند به چاپ رسید و در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و بزودی نایاب شد، اغلب دانشجویان و دوستداران آشنایی با فرهنگ ایران باستان در تنگنای عدم دستیابی به «وندیداد» قرار گرفتند.

با ترجمه و گزارش چهار بخش از اوستا : (یسنا و گاثاها، یشت ها، ویسپرد، خرده اوستا) توسط مرحوم پور داوود ، علاقه مندان در انتظار انتشار بخش تکمیلی مجموعه اوستا، یعنی «وندیداد» از طرف آن مرحوم بودند که پیک مرگ، طومار هستی او را در نوردید و شاگردان برومند او – بهرام فره وشی – مژده داد، یادداشت ها و ترجمه «وندیداد» استاد پور داوود، در دسترس اوست و بزودی منتشر خواهد شد؛ لیکن پس از چندی – علی رغم خبر زیر چاپ بودن وندیداد پور داوود که در مقدمه چاپ دوم کتاب «ویسپرد» به اطلاع خوانندگان رسانیده شد،(2) خبر مفقود گردیدن(!) آن یادداشت ها، غبار نومیدی بر چهره دوستداران پراکند؛ و چندی بعد نیز خود آن مرحوم – بهرام فره وشی- به دیار نیستی شتافت.

خوشبختانه، پس از سالها انتظار، به همت استاد فاضل و ارجمند – هاشم رضی – چاپ منقح و پاکیزه ای از «وندیداد» با توضیحات و حواشی بسیار و واژه نامه، در چهار مجلد در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و علاوه بر تحسین ، سبب شگفتی نیز گردید.

تأخیر در چاپ و انتشار «وندیداد» از سوی مرحوم فره وشی، حدس و گمان های برانگیخته شده  قبلی را تقویت نمود که گویا، کراهیتی در انتشار این اثر ارزشمند باستانی به زبان فارسی وجود دارد و چون بسیاری از دستورات عملی آیین زرتشت – در وندیداد- متناسب با اعتقادات و باورهای جوامع مدرن امروزی نمی باشد ، در انتشار این اثر تعللی صورت می گیرد تا با فرصت و دقت بیشتری در باب تفاسیر مطالب به ظاهر ناخوشایند آن اندیشیده شود و انتشار وندیداد چهار جلدی آقای هاشم رضی این گمان ها را به یقین مبدل ساخت.

«وندیداد» که دارای 22 بخش یا فصل کوتاه است، علی رغم قلت صفحات، مشحون از احکام مذهبی، آداب و رسوم و اعتقادات کیش زرتشتی است که مانند بسیاری از کتب مذهبی ادیان، نشانه های باور های آیین های پیشین را نیز در بر دارد.

کهنگی بسیاری از مضامین و احکام این کتاب که یادگار دوران زندگی مشترک اقوام هندو ایرانی و ادوار پیش از ظهور اسلام «اشو زرتشت» است. (مانند: حکایت ورجمکرت، باورهای مربوط به مردگان، مراسم و عقاید مربوط به تطهیر با پیشاب گاو، تقدس گاو، سگ و خروس، ازدواج با محارم و ...) بر ارزش این مجموعه بی نظیر می افزاید.

از سوی دیگر،خواننده و خواستار دستیابی به آداب و رسوم و اعتقادات باستانی با این باور که هر آداب و رسوم

مذهبی با فلسفه خاصی همراه است و هیچگاه بدون زمینه های فکری و باورهای فلسفی نمی تواند در ضمیر پیروان یک آیین، جای گیرد و ماندگار شود، با اشتیاق و بدون هیچگونه فکر مقایسه و تطبیق با ادیان حاضر، به

مطالعه این اثر می پردازد ، لیکن مشاهده می کند این اثر نیز مانند بسیاری از تحقیقات اوستایی محققین هندی و ایرانی، از تعصب های نا لازم و غیر عالمانه بری نیست.

تلاش عالمانه «اوستا شناسان» هیچگاه نباید و نمی تواند در جهت توجیه احکام و باورهای مذهبی یک کیش باستانی و انطباق آن با اندیشه های دینی حاضر باشد؛ زیرا اوستا (کتب پنجگانه آیین بزرگ زرتشت) جزو میراث فرهنگی این سرزمین است و خوب و بد آن متعلق به مردم این سرزمین می باشد.

تأمل و درنگ در چاپ و انتشار «وندیداد» برای بررسی بیشتر این اثر و یافتن مفری جهت توجیه برخی احکام این اثر گرانقدر و رد آن به علت عدم تطبیق احکام آن با یکی از ادیان الهی سه گانه (اسلام، مسیحیت، یهودیت) تلاشی نادرست و بدور از بی طرفی عالمانه است و اصولاً کتب اوستا را در دست کسانی می توان یافت که به میراث فرهنگی میهن خویش دل بسته اند و به همراه آن دوستدار علم و متدلوژی علمی در تحقیقات می باشند.

کسی که «وندیداد» را می گشاید و مطالعه می کند، حتماً آن اندازه آگاهی دارد که بداند زیر بنای ادیان ابراهیمی (اسلام و مسیحیت و یهودیت) متفاوت با زیر بنای اندیشه ادیان غیر ابراهیمی ، چون : ایرانی و هندی و چینی و ... می باشد و هر دین و کیشی بنابر ساختار فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و اقلیمی و زمانی خاص به وجود می آید و نقش هدایتگر جامعه را در برهه ای از تاریخ ایفا می کند و سپس جای خویش را به اندیشه های دینی جدید و متناسب تری می سپارد.

کوشش برای مقایسه و تطبیق اهریمن آریایی با شیطان یا ابلیس سامی، یا انطباق «مشی و مشیانه» با «آدم و حوا» و «زرتشت با سلیمان» و امثال آن، اگر هم در اذهان و باورهای گروهی جای گیرد، ارزشمند نخواهد بود و نمی تواند قلب واقعیت نماید.

هر کیش و اندیشه اعتقادی باید با توجه به زمان خاص و موقعیت خاص خویش،در ترازوی سنجش با کیشها و ادیان همزمان قرار گیرد تا ارزش و اعتبار و اوج و حضیض آن معین گردد.

بنابراین لازم نمی بود با مقدمه ای مفصل ، ذهن خواننده به سمت مجعول بودن «وندیداد» سوق داده شود و این اثر اصیل و ارزشمند، دست ساخته مغان غیر زرتشتی عصر ساسانی قلمداد شود.

 

 در چاپ جدید «وندیداد: که به همت آقای «هاشم رضی» انتشار یافته است، محقق ارجمند با مقدمه حواشی بسیار مفصل که می توانست خود سه جلد از کتابی مستقل را تشکیل دهد و در نتیجه دسترسی ارزان تر «وندیداد» را بویژه برای دانشجویان رشته تاریخ و ادبیات، سهل و میسر سازد. با افزودن آن همه تعلیقه به متن که بخش کمتری از آن مرتبه ها با موضوع است  - چون توضیحات واژه ها و لغات که بسیار مفید و لازم می نماید – و بخش اعظم توضحیات نه با نیت رد انتساب «وندیداد» به آیین زرتشتی نوشته شده است و حوصله از خواننده می رباید ، عنوان کتاب را در حاشیه متفرقات قرار داده است.

مؤلف و محقق محترم در پیش گفتار پنجاه صفحه ای خود آیین رایج عصر ساسانی را ، آیینی سوای کیش زرتشتی بر می شمارد و آن را دست ساخته «مغان» و کاهنان ادیان گذشته مانند: «زروانیان» و «مهردینان» ، «مانویان»و ... می شمارد که ایجاد حکومت ملی و شاهنشاهی بزرگ در عصر بعد از ملوک الطوایفی اشکانی، بدان دست یازیده اند.(3)

سردسته این «مغان» موبد بزرگ «کرتیر» دانسته شده است که به همراهی موبدی به نام : «آذرپاد ماراسپند» با سرکوب و تصفیه و پاکسازی زرتشتیان راستینی که عامه مردم را تشکیل می دادند ، «اوستای» مجعولی ترتیب دادند و اصول آیین مغانه، چون «ثنویت مطلق» ،«خویتوک دس» یا ازدواج با محارم و اعتقاد به جبر و تشکیل نظام کاستی و ... را ترویج نمودند.(4)

در واقع، پیش گفتار مؤلف چیزی جز «مفرّ» یافته شده جهت اثبات عدم انتساب احکام عملیه «وندیداد» به کیش زرتشتی نیست تا در اندیشه های مدرن امروزین سر بر افرازد ؛ درحالی که اگر گفته مؤلف را در مورد فقط صحت انتساب «گاثاها» به آیین زرتشتی بپذیریم، چیزی از آیین بزرگ زرتشت در تاریخ باقی نمی ماند و به هیچ وجه نمی توانیم به وجود آیینی عظیم به نام «زرتشتی» در ایران باستان قائل شویم.

اگر چه کهنگی لحن «هات های 28 الی 53 «یسنا» که به «گاثاها» شهرت یافته است . قدری این بخش را از مجموعه بزرگ اوستا متمایز می سازد. لیکن روال عادی اندیشه های مذهبی و وابستگی های آن در قبل و مابعد، تمامی این مجموعه را در دایره یک کیش و اندیشه مذهبی می نمایاند، مثلاً : مطالعه هات 30 یسنا (=اهنودگاث) و هات 44 یسنا که به «اشتودگاث» معروف است(5) و به زعم مؤلف وندیداد جدید، از بخشهای اصیل اندیشه های زرتشتی است و رگه هایی از عصاره اندیشه های آن کیش را آشکار می سازد، با بخشهای به اصطلاح مجعول اوستای نو همچون: یشت ها و خرده اوستا، تفاوت چندانی ندارد و نشان می دهد تمامی چون جویبار یک اندیشه مذهبی در بستر این کتب مذهبی زرتشتی جاری می باشند.

لبه تیز حمله مؤلف به سوی موبد بزرگ «کرتیر» است که در زمان اردشیر تا بهرام دوم ساسانی با قدرت و خشونت به تحکیم پایه های حکومت  مذهبی ساسانی پرداخت؛ در حالی که مؤسس سلسله ساسانی خود روحانی زاده زرتشتی بود و جد اردشیر، ریاست معبد آناهیتای استخر را دارا بود و ساسانیان از ابتدا با روحانیون «زرتشتی» متحد شدند و این رابطه محبت در میان دین و دولت، تا آخر عهد آنان استحکام داشت.(6)

از سویی دیگر نخستین شاه ساسانی – اردشیر بابکان – از «تنسر» که مشاور مذهبی شاه تبرستان بود، مدد گرفت تا به جمع آوری و تدوین اوستا بپردازد و اوستای نو به همت او جمع آوری شد و «کرتیر» بعد از او به تحکیم حکومت «تئوکراسی» ساسانی پرداخت و بدیهی است که تجمع دین و دولت بی نیاز از همراهی موبدان نیست و جرمی نیز محسوب نمی شده است.

در باب «مغان» نیز اظهار شده است :برخی از مورخان لاتینی نویس اشاره کرده اند که دین «مغان» (=مجوس) از دین زرتشت جداست و چون بزرگان و اندیشمندان اسلامی همانند شهاب الدین سهروردی و قطب الدین شیرازی و شمس الدین محمد شهرزوری، با تکریم از زرتشت یاد کرده اند، پس آیین مجوس از آیین زرتشتی جداست!(7)

البته این از واضحات تحقیقات آیین زرتشتی است که «مغان» قبل از ظهور زرتشت نیز وجود داشته اند و آقای «رضی» خود در کتاب :«تاریخ مطالعات دینهای ایرانی» اشاره نموده اندکه : «در پایان دوران اشکانیان و عصر ساسانی، یونانیان، رومیان، روحانیون و کاهنان زرتشتی را «مغان» می نامیدند؛ اما در کنار زرتشتیان در ایران، روحانیان پیروان آیین «زروانی» و خود آیین «مغانی مادی» و آیین های دیگر نیز «مغ» نامیده می شدند و هم آیین های منتشره ، دین آور خود را زرتشت می شناختند.(8)

بدین ترتیب جدا سازی کامل آیین رایج عصر ساسانی از کیش زرتشتی محققانه نمی نماید و جای بحث بسیار دارد؛ هر چند هم اکنون نیز بحث در باب اهل کتاب بودن زرتشتیان رایج است که آیا لفظ «مجوس» که در قرآن کریم(9) نیز بدان اشاره شده است، بر کیش عصر ساسانیان اطلاق می شود و باید آنان را «اهل کتاب» شمرد.. یا کیش عصر ساسانی را نمی توان «توحیدی» دانست و عدم تصریح قرآن مجید از نام زرتشت، دلیل بر جدایی دو کیش می باشد که فعلاً جای بحث آن نمی باشد و بنابرسنت رایج در صدر اسلام، همان ایرانیان عصر ساسانی با هر عنوان دینی که داشتند ـچه زرتشتی و چه مجوسی ـ اهل کتاب شمرده می شدند و با آنان همتراز مسیحیان و یهودیان رفتار می شد و اصرار محقق «وندیداد» چیزی جز خدشه دار کردن این اصل و دامن زدن به این بحث نمی باشد.

استنتاج های نادرستی که از مقدمه چینی های ضعیف سرچشمه می گیرد ، در این کتاب بسیار است، دلبستگی به آزاد اندیشی و تساهل مذهبی هخامنشیان(10) سبب گردید تا ساسانیان که حکومتی مذهبی بودند، مردود شمرده شوند و علت سقوط حکومت ساسانی «مذهب مداری» آنها قلمداد گردد؛ بدین ترتیب که موبدان عصر ساسانی با در انحصار آوردن خط و کتابت ، مردم دیگر را «عوام کالانعام !!»(11) دانسته و با دشوار ساختن کتابت و نوشتن آن به صورت «هزوارش» سبب گردیدند تا ظرف چند سال بدویان عربستان  «کلک!»(12) «مردم بی سواد ساسانی» را کندند و مردم تابع اسلام شدند!(13) . البته چند سطر قبل تر نیز محقق محترم عنوان کرده اند : «ساسانیان در میان دو تمدن درخشان و سرشار از حکمت و دانش می زیسته اند، از طرف غرب ، فیلسوفان و نویسندگان یونان و روم و از جانب شرق، حکما و علمای هندوستان که هر دو در شعر و تئاتر و ادبیات و پزشکی و ریاضیات سرآمد روزگار بودند.»(14)

موارد فوق قابل تأمل است و جای بحث بسیار دارد. اگر چه در دشواری قرائت خطوط پهلوی یا فارسی میانه بحثی نیست، لیکن کمتر کسی است که نداند خطوط بسیاری در عصر ساسانیان رواج داشت و روزبه فارسی (ابن مقفع) از نوادگان همان افراد بی سواد !! از هفت نوع خط نام می برد که «دین دبیره» یکی از آنان است؛ حتی زبانهای فارسی را عبارت از پنج زبان : پهلوی، دری، فارسی، خوزی و سریانی می داند و می نگارد که : «سریانی زبان همگانی و نوشتن هم نوعی از زبان سریانی فارسی بوده است.»(15) 

اما دلیل چیرگی اعراب مسلمان بر «اسواران» ساسانی به علت بیسوادی ساسانیان و با سوادی سپاهیان عرب نبود و اعراب از جهت خواندن و نوشتن تفوقی بر عامه مردم ایران نداشتند ؛ حتی فاتح جنگ قادسیه و سردار بزرگ سپاه عرب ـ سعد بن ابی وقاص – که به جرم «بلد نبودن نماز» از حکومت «کوفه» خلع گردید(16). بر اسپهبد خردمند و روشن بین ایران- رستم فرخ زاد- برتری علمی نداشت، و علل سقوط حکومت ساسانی را در «بی سوادی ساسانیان» به زعم مؤلف کتاب نمی توان شمرد و چگونه از نظر استاد گرانقدر دور مانده است که همین سپاه اسلام، قبل از تهاجم به «ملت بی سواد ساسانی»توانستند بر ملت با فرهنگ و سواد و حکیم روم (به تعبیر آقای هاشم رضی) غلبه کنند و در طی جنگهای متمادی میان ایران و روم، چگونه ایرانیان توانستند بر آن ملت با سواد و دارای تمدن درخشان تفوق یابند!

استدلالهای سست پایه از این گونه در توضیحات و حواشی «وندیداد» بسیار است. 

مطالب تکراری و زاید که به همان شیوه استدلالی خاص، جهت قبولاندن تبری آیین زرتشتی از برخی مراسم و آیین های باستانی آورده شده است، در همه جای کتاب مشاهده می شود؛ مثلاً موضوع «خویتو دثه» یا ازدواج مقدس با محارم، به علت بحث های دقیق و تحقیقات عالمانه ای که قبلاً در ابن باب  انجام شده است و وجود منابع زرتشتی باز مانده از قرون اولیه هجری و تواریخ مهم و معتبری که بعد از اسلام نگاشته شده است و حتی در عصر حاضر نیز بسیاری از اوستا شناسان و موبدان زرتشتی به این موضوعات پرداخته اند.(17) از حواشی بی فایده کتاب است و این که جز «گاثاها» هیچ بخشی از اوستای نو با زرتشت رابطه و مناسبتی ندارد(18) و هیچ سند و مدرکی بر رواج «خویتودس» در «گاثاها» نیست و زرتشت خود با دختری از قبیله ای دیگر ازدواج نموده است و اصولاً ازدواج با محارم رسمی «مغانه» است که «مغان عصر ساسانی» با فشار به مردم به عنوا نیک اصل «مزدیسنایی و زرتشتی»تحمیل کرده اند.(19) هیچ کدام ارتباطی با انتشار یک اثر مهم فرهنگی از ایران باستان به نام «وندیداد» نمی تواند داشته باشد و چیزی نیز اضافه بر نظریات محققان سابق ندارد و اصولاً آن اندازه منابع و تحقیقات عالمانه در باب موضوعات مورد حساسیت مؤلف وجود دارد که به نظر می رسد بهتر می بود «وندیدادی» با حجم کمتر و توضیحات مفید در باب لغات و واژه ها - با قیمت مناسب تری- تدارک دیده می شد تا تعداد بیشتری از دانشجویان و علاقه مندان می توانستند بدان دسترسی یابند.

و نکته مهم و آخر آنکه ساده لوحی خواهد بود اگر دوستدار فرهنگ باستانی ایران بخواهد باورها و اعتقادات باستانی را با عصر حاضر تطبیق و تناسب دهد و بدین ترتیب، حقانیت رواج آن را تجویز نماید؛ زیرا آن کس که : «گاثاها، یسنا، یشت ها، خرده اوستا، ویسپرده و بویژه «وندیداد» بر دست می گیرد، بدین قصد و نیت است که بداند: نیاکان او چگونه می اندیشیده اند، چگونه می زیسته اند و در مقایسه با همزمانان خود، بر اوج بوده اند یا حضیض؟ و در این راه دچار دیو تعصب نخواهد شد؛ زیرا تکیه بر «خرد» خود «وندیداد» و قانون ضد دیو است و لا غیر.

                                                                                                                                 والسلام

پی نوشت ها

1- مراجعه شود به : تفسیر اوستا و ترجمه گاثاها. دار مستتر، ترجمه و تحشیه و دیباچه دکتر موسی جوان، چاپخانه رنگین. 1348 .

2- ویسپرد، پور داوود. دانشگاه تهران. چاپ دوم. 1357، ص 6و مقدمه شماره 10 از نامه های دیگر پور داوود.

3- وندیداد. همان مأخذ. جلد 1 ص 4

4- همان مأخذ: ص 42

5- گاثاها، پور داوود، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1354

6- ایران در زمان ساسانیان ،آرتور کریستین سن ،ترجمه رشید یاسمی، دنیای کتاب، چاپ ششم ، 1368، ص 207

7- وندیداد همان مأخذ، جلد 1 ، ص 48

8- تاریخ مطالعات دینهای ایرانی، هاشم رضی، انتشارات فروهر، چاپ اول، 1366، ص 71

9- قرآن مجید سوره 22 آیه 17

10- وندیداد، همان مأخذ، جلد 1 ص 47

11- همان مأخذ، جلد 1 ص 46

12- همان مأخذ، جلد 1 ص 46

13- همان مأخذ، جلد 1 ص 46

14- همان مأخذ ، جلد 1 ص 46

15- الفهرست، ابن ندیم، محمد رضا تجدد، امیر کبیر، چاپ سوم، 1362، ص 22

16- تاریخ یعقوبی. ترجمه محمد ابراهیم آیتی. انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ هفتم، 1374 جلد 2 ص 43

17- از جمله: زناشویی در ایران باستان، هیربد جمشید کاووس کاتراک ام. ا . انتشارات انجمن زرتشتیان تهران، 1342.

18- وندیداد، همان مأخذ، جلد 2 ، ص 926

19- وندیداد. همان مأخذ، جلد 2 ، ص 928

 

پاسخ استاد ارجمند:هاشم رضی

روزنامه اطلاعات 1۴ آبان 1376 صفحه 6

وندیداد – قانون ضد دیو

در پاسخ نقدی بر وندیداد - هاشم رضی – بخش اول

وظیفه ای که بر اینجانب بود که جهت ادای آن، می بایست مختصری درباره مطلبی با عنوان «قانون ضد دیو» که در شماره 21134، سه شنبه 4 شهریور 1376 روزنامه اطلاعات درج شده بود، نوشته شود. موضوع شرحی است که استاد گرامی سید ضیاء الدین جوادی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی مرقوم فرموده بودند. البته مشروح پاسخگویی در حوصله چنین موقعیتی نیست، چنان که ایشان نیز اشاره کردند اما از لحاظ اهمیت مطلب و حساسیت موضوع، به ناچار اهم مواردی که نیازی به توضیح دارد، مورد نظر قرار گرفته، «وندیداد» یا «قانون ضد دیو» یکی از پنج بخش اوستای کنونی و یکی از مهمترین و مورد توجه ترین بیست و یک بخش اوستای دوران ساسانیان و کتب مقدس زرتشتی است. به علل ترجمه ای درست و کامل با شرح لازم به عهده تعویق افتاده بود. حتی ترجمه تجدید چاپ شده قدیمی آن در ایران، موفق به پخش نشد و موسسه ای آن را در یکجا از ناشر خریداری و از دسترس عموم خارج کردند. به این معنی که از نظر گاه فروش، آن کتاب نایاب نشد، بلکه به علت در دسترس قرار نگرفتن مردم ظاهراً کمیاب شد و مؤسسه ای قسمت اعظم آن را جز شماری معدود خریداری و نگاهداری کرده است.

 

ترجمه شادروان استاد پور داوود نیز مدتی افزون بر بیست سال موفق به چاپ و انتشار نشد، تا اینکه چاپ آن مقارن با درگذشت استاد شد که آن را ناپدید کردند و شادروان دکتر بهرام فره وشی که عهده دار چاپ آن بود، از این موضوع بسیار متألم و ناراحت شدند. از سوی دیگر ترجمه شادروان دکتر موسی جوان از ترجمع فرانسوی دار مستتر که در سال 1342 منتشر شد، در یکی دو مجله آن زمان مورد نقد و گفت و شنیدهای بسیاری واقع گشت که گویا دکتر جوان را جهت ترجمه کتاب مورد بعضی از اتهامات قرار دادند. مترجم یاد شده در سال 1348 ترجمه گاتهای زرتشت را از «زنداوستا»ی مستتر به چاپ رسانید و به سال 1340 کتاب «تاریخ اجتماعی ایران باستان» از ایشان به چاپ رسید. برای کسانی که مایل به چگونگی ترجمه های اوستا و به ویژه وندیداد باشند، مقدمه و شروح آن روانشاد سودمند است. همچنین در چند نوبت بحث و گفت و گو که با آن دانشمند فقید در چند و چون ماجرا داشتم ، خاطراتی برای اینجانب هست که به هنگام مقتضی در مورد ناراحتی های حاصله از چاپ وندیداد خواهم نوشت.

نگارنده در سال 1356 ترجمه و شرح وندیداد را آماده چاپ کرد و شروع به چاپ کرد و حتی نمونه های اولیه آن هنوز موجود است. ناشر حتی بارها در مجله ای چاپ نزدیک کتاب را آگهی کرد، اما متأسفانه تعدادی از نمونه های منحصر و دست نویس به عللی گم شد و از دسترس اینجانب خارج گشت. از این رو دوباره با دقت و حوصله بسیار، ترجمه ای از متن اوستایی و مقایسه با ترجمه پهلوی این اثر فراهم شد که دارای وازه نامه ای مشروح و یادداشتهایی فراوان است. هنگامی که با ممانعتهای فراوان در چاپ آن مواجه شدم  و دیگر امیدی نداشتم، دوست فرزانه ای که سرپرستی «انتشارات فکر روز» را دارد، یعنی آقای محمد علی مقدم فر ، قبول چاپ آن را عهده دار شد و سر انجام این طلسم شکسته شد و این بار ممانعت ها کارساز نگشت و نگارنده شادمان است که این کار گسترده، در دسترس پژوهندگان و مشتاقان فرهنگ و ادیان و زبانهای باستانی ایران قرار گرفت و البته که نه برای شما، بلکه برای بسیاری دیگر از آگاهان ، چاپ و انتشار وندیداد موجب شگفتی است. حتی در همین اواخر از سوی مؤسسه ای غیر مسئول احضاریه ای با غلاظ و شداد و ضرب الاجل برای این جانب فرستاده شد که هر گاه چنین و چنان نشود ، مورد پیگرد قرار خواهی گرفت ، قصه ای که سری دراز و تأسف بار دارد!

بسیار ممنون استاد عزیز جناب آقای سید ضیاء الدین جوادی هستم که نقد و شرحی درباره «وندیداد» ترجمه و شرح این جانب که از سوی «انتشارات فکر روز» در چهار مجلد به چاپ رسیده، نوشتند.

راهنمایی ها و انتقادهایشان را با خوشوقتی می پذیرم و در ویرایش چاپ بعدی با کمال امتنان و سپاسگزاری در حد مقدور در نظر خواهم داشت. با این حال به عنوان توضیح ، از دیدگاه اهمیت مقال و موضوع تذکارهایی را لازم می دانم، اما آنچه مربوط به اهمیت کار و تمجیدی از مترجم و شارح است، حمل به ادب و سعه صدر و بزرگواری آن جناب می کنم و توفیق شان را از درگاه ایزد منان همراه با سپاس خواهانم.

از جمله نکات مورد انتقاد، واژه نامه کلیدی و شروح مفصل بر ترجمه وندیداد است. در آغاز باید یادآور این نکته اساسی شد که از دیدگاه مطالعات و پژوهشهایی در زمینه فرهنگ اوستایی، به معنی مفاخر آن، شناخت وندیداد است. وندیداد یک کلید است، یک کلید اساسی، شناخت آن هر چه بهتر انجام شود، کمک درستی است به پژوهش هایی فراوان از دیدگاه های متفاوت ، میان وندیداد با چهار بخش دیگر اوستا، مشترکات مفاهیم آنقدر اندک است که برای هر فرد مبتدی نیز قابل تشخیص است. در حالی که در چهار بخش دیگر اوستا، مشترکات در مفاهیم آنقدر فراوان است که باز هم هر خواننده معمولی متوجه آن می شود، این وجوه ویژه وندیدادی ، چنین است. از دیدگاه اشتمال بر واژه ها، ترکیبها و اصطلاحات و بسیاری اشارات چون خوراکها، کانیها، به عمل آوردن فلزات، مصالح ساختمانی، امور کشاورزی، صناعات، امور پزشکی، داروها و درمانها، گیاهان و درختان، مقاطع ویژه زمانی در سن افراد و امور و شرایع وابسته و ... که هر کدام شاخه هایی نیز دارد. به عنوان مثال دیدگاه های پزشکی و روشهای درمانی و داروهای گیاهی و فرآورده های دارویی در این اثر بسیار شایان توجه است. از لحاظ فلزات و کوره های ذوب فلز و انواع ظروف سفالگری و پارچه، آگاهیی های مفیدی فراروی خواننده و پژوهشگر قرار می دهد. درباره مسائل خانوادگی، روابط جنسی، ازدواج و شرایع وابسته سرچشمه بسیاری از آثار بعدی محسوب می شود.

در مورد جانوران به ویژه سگ و حقوق این جانور، در بر دارنده آگاهیهای منحصری است. در مورد یادکرد انواع بیماریها و نام آنها، اغلب در همین بخش از اوستاست که آگاهیهایی هر چند مختصر به دست داده شده است و عدم سابقه و یاد کرد و ایجاز و اختصار در آن و مهجور بودن واژه ها، همه و همه برای شناخت بهتر، پژوهنده را به تحقیق رهنمون می شود. در مورد مسائل خورشید نگرشی با رفتار شرعی با مردگان، در مورد جغرافیای تاریخی کهن سرزمینها و ویژگیهای اعتقادی مردم آن، حائز کمال اهمیت است. در مورد جهانی که پیرامون آدمی قرار دارد و انباشته از دیو و شیاطین و ارواح شریر  است و راه مقابله این شرور و تسلط بر آنان، مطالبی بسیار موجز اما در پژوهش کلیدی دارد. از جنبه بن مایه اعتقاد صلب و سخت ثنویت و یزدان شناسی و شرعیات و وظایف دینی حدود و مجازاتهای شرعی و رفتارها و معتقداتی که گاه آنقدر نادر است که موجب اعجاز می گردد. منبع سرشار برای مطالعه به شمار می رود. چنین مطالبی در سایر بخشهای اوستایی نیست. اما شدت و سختی وندیداد و شرایع آن به اندازه ای بوده که حتی خود موبدان نیز بارها آن را اصلاح کرده، مطالبی از آن را حذف کرده اند. در کتاب هشتم دینکرد (چاپ مدن، جلد دوم، ص 777 به بعد) که خلاصه ای از وندیداد در آن آمده است، هرگاه مطالعه شود، متوجه می شودیم که چگونه و چه مقدار از مطالب حذف شده است. در «روایات داراب هر مزدیار» و یا سایر منابع، از وندیداد مطالبی نقل شده که در وندیداد های فعلی نیست، به عنوان مثال فرگرد دوازدهم به طول کلی حذف شده است و مطالبی به جایش با انشا و نوشتاری سست جایگزین شده که برای هر زبان شناسی، آگاهی به آن کاملاً روشن و آشکار است. در بعضی فرد گردها با بخشها، مطالب ناتمام مانده و گهگاه در متون متأخر است که آنها را در می یابیم و بدین وسیله با شروح کافی، کم و بیش ها ترسیم شده است. از مشخصات بارز وندیداد ، کمک به شناخت ساختمان اجتماعی، اقتصادی ، خانوادگی و عقیدنی خاصی است و به همین دلیل در دسترس بودن ترجمه ای مشروح و انتقادی از متن برای پژوهنده ضروری به نظر می رسد. اما در ایران از لحاظ غرابت عقاید که گاه به اشمئزاز می رسد ، متدینان به دین زرتشتی از آن هنگامی که به ترجمه مطالب آن آگاه شدند، از انتشار آن در هراس بودند و می کوشیدند تا در حد مقدور از ترجمه و نشر آن ممانعت به عمل آورند.

این شرح بسیار موجز ، برای پاسخ به ایرادی است که چرا این همه شروح آمده است؟ اما باید اذعان کنم که نگارنده ترجمه خلاصه بخشهایی از وندیداد را که در دینکرد آماده و بدانها اشاره شد، چون موجب اطلاب بیشتر می گشت نیاورده است. پژوهشهای کسانی چون هرتل، کریستن سل، شپیگل و موبدان بزرگ هندی را نیاورده است. به همین سان مطالب جنبی دیگر، برای فرصتی دیگر گذاشته شد، اما در همین حد، هر گاه این واژه نامه و شروح که البته گاه از دیدگاههای متفاوت تکراری ممکن است تلقی شود – نبود، ترجمه ای ساده، منظور نظر نگارنده و بسیاری از مشتاقان را بر نمی آورد و نیازی نیز نبود که این همه صرف وقت و تحمل دشواری شود تا ترجمه در کمال امانت و از متن اوستایی و مقایسه با ترجمه پهلوی و دیگر ترجمه ها انجام گیرد و از یک متن ترجمه، چون از «زنداوستا»ی با اوستای ولف یا هارله یا سنتا و ... کار بسیاری آسانتر و سریع انجام می گرفت.

 

     متأسفانه در ایران، هنوز حتی جزئی از اوستا به صورت دقیق و کلمه به کلمه با واژه نامه ای دقیق به چاپ نرسیده است. هر گاه از گزیده ای اندک که در اوستای استاد گرامی جلیل دوستخواه از برداشتی از ترجمه روانشاد استاد پور داوود به چاپ رسیده ، یا از چاپ جدید خود ایشان از اوستا، در جلد دوم، بخش هایی از وندیداد با ترجمه ای جانب مقایسه شود، این شروح و اطناب توجیه می شود- با توجه به اینکه در ترجمه ی حاضر چنانکه اشاره شد، برگردان کلمه به کلمه است. یا به عنوان مثال هر گاه از آیه های گاثایی که در ضمن ادعیه ی وندیداد ترجمه شده با ترجمه های متعدد دیگر مقایسه شود، تفاوت های فاحش و لزوم شروح توجیه می شود.

     لازم است پژوهشگر و خواننده با این همه لغات مهجور که حتی در دوران ساسان نیز برای موبدانی که وندیداد را به پهلوی ترجمه کردند ناشناخته و بی مفهوم بوده،  با شرحی درباره هر مورد، آگاه شود. یا آگاهی درست تر و دقیق تری فرادست آورد و یا به چند و چون واژه ها، با مشروح مراسم باقی مانده در ایران به شناخت بهتر آن دست یابد. به عنوان مثال هنگامی که در مورد تسخیر جن ، یا دیوزده و مصروع، آن مراسم پیچیده انجام می شود و موبد کاردان باید با آن ابزار ویژه و تیغه ی فلزی ، گرد مصروع را در حال خواندن ادعیه، سه کشه یا شیار بکشد، بعد شش شیار و بعد نه شیار کشیده و ادعیه ویژه ای زمزمه کند تا جن یا دیو را از تن مصروع بیرون کرده و تسخیر نماید. واژگان ویژه و مراسم ، بدون شرح، نامفهوم خواهد بود.

     مراسمی که برای مصروعان از دیدگاه مراسم عامیانه هنوز انجام می شود و گرد فرد مصروع با چاقو خط (=کشه) یا در محاوره عامیانه «خیط» کشیده و دعا می خوانند . یا هنگامی که مراسم برشنوم با آن همه طول و تفصیل و دشواری انجام می شود، جهت آن است که دیو نسو مرحله به مرحله، از مغز و فرق سر به پایین تر بگریزد تا سرانجام به صورت یک مگس زشت به وسیله موبد ویژه تسخیر شده، به سوی دوزخ بگریزد  و یا هنگامی که به ترکیب «دیوان مازنی/ ورنایی» بر می خوریم، نباید خواننده عادی نیز این روشنی در دریافت برایش پیدا شود که آن معنی دل آزاری که بعد ها مستمراً شاهنامه و پس از آن ادامه یافت و مردم مازندران و گیلان را دیوان، یعنی پیروان دروغ و کافر کیش و  دشمنان ایران و ایرانی می پندارد – نیست و به  اصطلاح بنیادی دیو دست یابد و یا منظور از «دیو سپید/ دیو سیاه» را دریابد و معرفتی نسبت به آنچه می خواند، پیدا شود. هر چند کم و بیش در جاهایی پژوهشگران صاحب نام، به صورت پراکنده این گونه تحقیقات را کرده اند، لیکن بارها این واژه ها در وندیداد آمده است و این موارد موجود در وندیداد که در میان سایر بخشهای اوستا مهجور

 

است، کم و بیش به ندرت در سایر بخشها آمده، اما به عنوان مثال از دیدگاه اقتصادی، لازم نیست پیرامون واژه متروکی که بیانگر آن است که در مقطعی از زمان از لحاظ اقتصادی، معامله های پایاپای کالایی، به تبدیل کالا به سکه و پول تبدیل شده و یا در زمینه اقتصادی وضع داد و ستد و ربا و سود پول و واحد ها و مقیاس های وزن و مساحت چگونه بوده است تحقیق هایی ارائه شود. مواردی که اغلب ، به همه اشارات کلیدی اما متروک آنقدر چنین

 

واژگان و مراسم در وندیداد فراوان است و گاه در حد ایجاز و اشاره – که تنها شروح کافی در حد مقدور می تواند به فهم درست آن کمک کند. یا هنگامی که به عنوان مثال یک موبد کارآگاه، دیو و یا جنی را تسخیر می کرد و یامراسمی دینی انجام می داد تا جن و پری را از تن بیمار یا جن زده یا ناپاک یا گناهکار خارج و تسخیر کند، آنگاه شخص بیمار نمی توانست دستمزد مورد نیاز موبد را تأدیه کند، چرا دیو یا جن یا آن روح خبیثه از یکی از سوراخهای بدن دوباره وارد بدن می شد؟

نیز شناخت و آگاهی به حوزه های اداری بسیار گسترده مغان که چگونه اداره می شد و چگونه ثروت مملکت انباشته در خزانه های آتشکده ها بود و حتی دولت و دربار نیاز به این ثروت ها در مواقع جنگ و یا خشکسالی داشت و با امساک حوزه و خزانه مذهبی رو به رو شده و چگونه در آمد ها و مستغلاتی بزرگ و بی حد در تصرف موبدان بود و چگونه حدود شرعی هراسناک برای کسانی که قادر به باز خرید نبودند، اجرا می شد و سرانجام همین شروح لازم است که متوجه می شویم چرا شاهنشاهی ساسانی سقوط کرد و آگاهی هایی از متونی موثق گرد آمده که گوشه هایی مبهم از ساخت و بافت اجتماع ساسانی را به تصویر می کشد که کمتر درباره شان یکجا می توان چنین شروحی را بازیافت.

 

     نکته دیگر منتقد محترم، اشاره ای مکرر نگارنده جا به جا در این مورد است که چنین رسم یا رسوم یا باورها و شرایعی از زرتشت نیست. البته این تکرار ها زاید می باشد و همان اشاره مقدمه کافی بود، اما اغلب مراجعان و پژوهندگان چه بسا که مورد نیازشان ، عنوان – واژه یا شرحی درباره یک رسم و شعیره باشد و نه جداگانه مقدمه را مطالعه کرده و نه شروحی دیگر را – به همین جهت نگارنده دست به این تکرار دل آزار برده  که امیدوار است هرگاه فرصت و موقعیتی برای چاپ بعدی باشد، اصلاح گردد . همه کوشش نگارنده بر آن بوده تا حتی المقدور ترجمه ای قابل دفاع و در نهایت امانت- با شروح لازم ارائه کند تا به موجب کمی و قلت آثار برای مشتاقان از سرگردانی و جست و جوهای وقت گیر رها باشند و از دیگر سو، منابع موثق و دست اول را که از خود بهدینان و موبدان باشد، شناسا گردند و در یکی از مجلدات متمم، متن اوستایی، پهلوی و آوانویس نیز ارائه گردد تا برای رهیافت به جایگاه واژه ها و عبارات در ترجمه، به آسانی موفق گردند.

 

     نکات مورد انتقاد و راهنمایی فهرست گونه منتقد محترم که برخی نیز در سطور گذشته مورد اشاره قرار گرفت، چنین است:

 

     1- چه در مقدمه و چه در یادداشت ها که به تکرار آمده میان دین زرتشت و آیین مغان که وندیداد از آنان است ، تفاوت وجود داشته و وندیداد و امثال آن کتاب، با دینی که زرتشت آورد و شکل گاثایی آن نسبتی ندارد و همه آن میراث مغانه فقط در نسبت به زرتشت است که چنین صیغه ای یافته، اما هنگامی که به تدریج دین زرتشتی فراگیر شکل گرفت و در زمان ساسانیان به عنوان دین رسمی پذیرفته شد، وندیداد و همه آثاری که در کنار آن شکل گرفت، شکل پذیرفته و رسمی و عمومی آن دین شد که تا به امروز در گروه کوچکی دوام آورده است. ایشان معترض این امر هستند و در این اعتراض محق و نظری صائب ارائه کرده اند. البته میان گاثاها که سرودهای زرتشت است، با سایر بخشهای اوستا و همه آثار بازمانده زرتشتی، این وجه افتراق و تضاد موجود است. هرگاه بخواهیم دین زرتشتی را از آن همه آثار جز گاثاها جدا کنیم، به حق در بنیاد کاری درست نیست و برای این دین چیزی باقی نمی ماند؛ دینی که آن همه در جهان باستان آوازه داشت و مستندات و شواهدی فراوان از فقها و موبدان آن باقی است و یکی از وجوه بارز آن ثنویت است که بدون آن، این دین هویتی ندارد. هیچ دینی را نمی توان جهت انطباق با فکر و اندیشه امروزی سازگار کرد، به ویژه دین زرتشتی زمان ساسانی را که همان نیز درست پس از سقوط ساسانیان و استیلای اسلام، به دوران پس از اسلامی شدن ایران منتقل شد. در مقدمه کتاب نگارنده شرحی در این زمینه آورده و در چاپ بعدی مشروح این راهنمایی وارد و اصلاح خواهد شد.

 

     اما نگارنده با تحقیق و مستندات بر آن است که اندیشه و فکر گاثایی با زرتشت شکل گرفت و با زرتشت مرد. دوامی پس از وی نیاورد.

 

     بلی، دین زرتشتی پس از زرتشت با پیروان و جانشینان وی هم چنان دوام یافت و گرانبار شد تا شکل ترکیبی زمان ساسانیان را با عناوینی چون : بهدین، مزدینی، یا مزدیستی زرتشتی ، درست دینی و ... پیدا کرد؛ اما تاکنون پژوهشگران نتوانسته به این نتیجه برسد که چه از دیدگاه زبان و ساخت زبانی و اندیشه ویژه گاثایی، همانندیهایی یا سایر بخشهای اوستای، به ویژه وندیداد موجود باشد.

 

     در این زمینه در پیشگفتار اشاره ای هست، اما در این مجمل شرحی بیشتر را جایی نیست و این نه برای تبرئه زرتشت و بری کردن اندیشه او از چنین مبانی و روسومی است و یا رنگ زمان زدن به زرتشت و از سده هایی دور، وی را در عصر حاضر قرار دادن بلکه مبتنی است بر تحقیق  که تنها مطالعه درست گاثاها آن را اثبات می کند و پژوهندگانی بزرگ و صاحب نام درباره اش بسیار نوشته اند، چنان که برخی نیز بر خلاف ، دین زرتشتی را زنجیره ای پیوسته از زمان زرتشت تا پایان دوران ساسانی دانند.

 

     2- درباره مغان مسأله بسیار گسترده و قابل بحث است. موضوعی که از سده های چهارم و پنجم پیش از میلاد تا به امروز به راه حل مناسبی نرسیده است. موضوع اصلی این است که آیا زرتشت خود از تیره، طبقه یا کاست «مغان» بود یا نه؟ مغان چه کسانی بودند و واژه ی «مگه» و «مگونت» در سرودهای زرتشت آیا اشاره به همان مغان تاریخی است یا نه؟ البته در مقدمه وندیداد و اثر دیگر نگارنده با عنوان «تاریخ مطالعات دینهای ایرانی» شروحی هست. امیدوارم ترجمه کتاب بزرگ و بسیار پژوهشگرانه ی «فرانس کومون» با عنوان «مغان یونانی مآب» که نگارنده در کار آماده سازی آن است، بسیاری از پژوهشهایی را که جامعه مشتاق ما خواهان آن است، دسترس قرار دهد. نیز کتاب ارزشمند دیگر همین محقق بزرگ که از کهن ترین صاحب نظران سده اخیر در این زمینه است با عنوان «راز و رمز های آیین میترایی» که امیدوارم به زودی منتشر شود و تا حد شایسته ای راهگشا باشد.

 

     لیکن دین زرتشتی فراگیر در زمان ساسانیان و آن حکومت مستبدانه مغان که با خشونت و ارعاب و در کمال سخت گیری برقرار گشت، با دینی که زرتشت با سرودهایش ارائه کرده بود، تفاوتی فاحش و غیر قابل باور دارد. دین زرتشتی زمان ساسانیان از دوران قدرت کرتیر تاکنون، همان است که در «وندیداد» «شایست ناشایست» ، «دینکرد» ، «روایات پهلوی» ، «ارداوپراف نامه»، «گزیده های زات سپرم» ، «رساله ایمیت اشاوهیشتان» ، «بندهش» ، «وچکرت دینیک»، «فرضیات نامه» ، «سد در نثر و سد در بندهش»، «روایات داراب هرمزدیار»، «داتستان دینیک» ، «گزارش گمان شکن» و ... باقی است و به وسیله مورخان باستانی به صورت پراکنده گزارش شده- اما در هیچ جای گاثاها، اثری و کوچکترین جای پایی از این جهانی که پر از دیو و جن و پری و ارواح خبیثه و مراسم شگفت انگیزی که موجب هراس و وحشت و اعجاب می شود ملاحظه نمی گردد و این مغان بودند که با عنوان «بهدینی، مزدینی، زرتشتی» و جز آن آیینی را بنیاد نهادند که تنها نام و نسبت زرتشتی در آن باقی مانده بود با زایده ها یا نسبت هایی شناخته شده و چنانکه در مقدمه وندیداد شرح شده، همین مغان بودند که سبب سقوط ایران شدند. «کرتیر» و کتیبه هایش در تاریخ دوران حکومت ساسانیان را باید با کتیبه مغانه «خشایار شا» مقایسه کرد. هر دو به تقریب در میانه دو حکومت بزرگ . میان این استقرار حکومت دینی مغان در دوران کرتیر و تبعات پس از آن تا سرنوشت فلاکت بار یزدگرد سوم و کتیبه خشایارشا و استقرار مجدد سلطه مغان تا سقوط مشابه داریوش سوم که نشان شگفت از تکرار تاریخ است، دو حادثه و شدت عمل مذهبی که به صورت آشکار ، حاکی از آن است که مغان در تدارک رسیدن به حکومت هستند؛ حکومتی که شناخت آن نیازی به اندیشه بسیار ندارد.

 

     3- در مورد بی سوادی توده و عوام ایرانیان عصر ساسانی، علاوه بر آنکه مطالب منقوله از سوی استاد گرامی، به نقل از کتاب ارزشمند پروفسور علی اکبر مظاهری با عنوان «خانواده ایرانی در دوران پیش از اسلام» از این جانب بوده، نگارنده خود بر آن باور است و شواهدی بسیار دال بر آن موجود است، اما این نه نفی وجود علم و دانش و فرهنگ و ادب در ایران عصر ساسانی است و نه خدای ناکرده خوار شماری و اهانت، بلکه اشاره به روش حاکم و عنصر غالب بر مبانی سیاسی – اجتماعی دوران ساسانی و شیوه حکومت تئوکراسی است. نگارنده در کتاب خود با نام «حکومت خسروانی، مبانی حکمت و عرفان و دانش ایرانی» به طور مشروح از وسعت علوم و حکمت و ادب ایرانی در دوران ساسانی یاد کرده است- اما این دانسته ها در حوزه هایی محدود و دور از دسترس توده مردم بود. برای آگاهی، کتاب یاد شده از پروفسور مظاهری که توسط آقای عبدالله توکل به صورت شایسته ای به فارسی ترجمه و منتشر شده بسیار شایان توجه است.

   در هر حال خوب بود تا استاد گرامی به نقل قول توجه می نمودند : اما گفته نشده که علت شکست ساسانیان، بی سوادی مردم بود، بلکه آن تند باد نه مردم بی سواد، بلکه اشرافیتی بی سواد و گرفتار در دام حکومت مغان را از پا در آورد. مردم نویدها و شعارهایی می شنیدند که بر بنیاد مساوات و مواسات و آزادی و نفی کامل نظام طبقاتی و اصالت کارایی و حقوق مساوی افراد و طبقات و نفی کامل استثمار فردی و جمعی و اشتراک مردم در منافع عمومی بود و بسیاری دیگر. جامعه ای که از چنین محدودیتهایی رنج می برد، چنین نویدهایی را با دل و جان خودش می داشت و پذیرا می شد. دولت و حکومت ساسانی از اواخر دوران خسروپرویز  به سقوط بود و تنها کافی است به اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی ایران، پس از خسرو پرویز آن جنگهای خانگی و برادرکشی ها و از هم پاشیدگی نظام عمومی، به ویژه سپاه و ارتش و حکومتهای چند ماهه و بی کفایتان دقت کرد. کافی است تا درباره سپاهی که از توده مردم، رستم فرخ زاد با آن همه تلاش و مرارت رو به راه کرد، تأمل نمود که چگونه شبانگاهان و در مواقع مناسب، گروه گروه سپاه را ترک می کردند و سردار را تنها گذاشتند. دولت ساسانی سقوط کرده بود. پیهای بنا فرسوده و موریانه خورده، شده بود و تنها نه تند باد، بلکه نسیمی می توانست آن را فرو ریزد. هر گاه شکل حکومت سخت گیرانه و جابرانه مغان و ضعف روز افزون دولت و ارتش که آلت دست آنان بودند و فشارهای توانفرسایی را که مردم تحمل می کردند و اندکی از آن طی شروح در کتاب منعکس است، مطالعه شود. بارها و بارها علل متفاوتی را که منجر به سقوط شد، می توان پیدا کرد.

 

    4- اشاره به رسم «خیتوک دس» یا ازدواج مقدس و ازدواج با محارم که در فرگرد هشتم ، بند سیزدهم وندیداد به آن اشاره شده و در صفحه 925 مورد شرح قرار گرفته . یکی از مسائل دشوار در ترجمه و تبیین و دفاع وندیداد است . انگیزه شرحی گسترده در این زمینه به موجب نیاز دفاع از ترجمه بود و نیز پاسخی است در اعتراضیه ای که در ماهنامه «چیستا» درباره نوشته های این جانب چاپ شده بود که : «نوشته ها و ادعاهای نویسنده بدون پایه و سند بوده و افکار مردم را مشوه و مشوب می کند» و این ناگزیر برای پژوهشگرانی فراوان است که بدون جهت گیری به دنبال هدف و اسناد و مأخذ راستین می باشند. اشاره استاد گرامی به کتاب «زناشویی در ایران باستان» از هیربد جمشید کاووس کانراک ، فکر می کنم مورد دفاع خود ایشان نیز نباشد ، چون نوشته ای است که یک موبد پارسی جهت رد این مسأله نوشته و در آن حقیقت واضح و مستند فدای تعصب شده است و یک اثر تحقیقی نیست. در اغلب موارد کتاب یاد شده با کمال تأسف، مستندات نویسنده به وضوح به شکلی نادرست ارائه شده، در مثل در صفحه (86) جایی که سخن از کتیبه کرتیر که از میانه دوران ساسانیان باقی است می گوید: «من دوباره ازدواج با محارم را رایج کردم و بسیاری مردم بودند بی ایمان، که به ایمان در آمدند ... ص 932» اما با توجه به وجود کتیبه و ترجمه های معتبری که هم در زبان فارسی و هم زبانهای فرنگی بر جاست، به وضوح آورده اند که: «من دوباره زناشویی با محارم را ممنوع کردم» و از سوی یک دانشمند و روحانی، چنین تحریفهایی آگاهانه که به موجب آن چند اوستاشناس نامی را نیز به نادرستی در تحقیق متهم کردند ، جای تأسف است. همچنین کافی است درباره مقام زن به کتاب بندهش (ترجمه مهرداد بهار، ص 83) از دیدگاه دینی توجه شود. تا دریافت بهتری در مقایسه حاصل گردد که در صورت لزوم، همه تحریف های کتاب یاد شده با استناد ارائه خواهد شد. دگر باره تأکید می شود که با کمال تأسف بسیاری از نوشته ها به عنوان رد اتهام، بی پایه و تحریف شده و غیر قابل استفاده است و هر گاه چون مورد «زناشویی در ایران باستان» بخواهد به عنوان مدرک یا مرجع قرار گیرد، هیچ ارزش علمی ندارد. و البته اغلب موارد به همین گونه دچار تحریف شده است که در جلد دوم وندیداد نقل است؛ اما نگارنده در مورد اینکه آیا این یک باور و اصل بنیادی زرتشتی است یا نه، اصراری ندارد و آنچه نقل شده، برداشت شخصی است ؛ اما در کتاب هفتم دینکرد، زرتشت با صراحت از آن دفاع کرده و خیتوک دس یا ازدواج مقدس را که در سه حالت است، از اصول دین قرار داده (اسطوره) زندگی زرتشت، ترجمه ژاله ی آموزگار/ احمد تفضلی، ص 88) البته نگارنده بر آن نیست تا مطلب را بیش از مورد نیاز و اشاره و گذری، مورد پژوهش قرار دهد. با کمال تأسف فرهنگ باستانی ما به موجب آنکه خواسته اند آن را با موازین متداول عصر حاضر منطبق کنند، خواسته و ناخواسته مورد تحریف بسیار قرار گرفته است و اغلب پژوهندگان ما براساس همین موضوع به بیراهه کشیده می شوند و به ویژه بسا از مغرضان ، با بزرگ نمایی نادرست معیارهای فرهنگ باستانی و دامن زدن به احساسات و تمایلات ملی گرایانه گذشته، ارائه مطالب نادرست به آنان، در تحقیق درست و راستین را به روی آنان بسته و موجب خسران هایی از خود فریفتگی و غفلت نسبت به حال می شوند. البته و صد البته که فرهنگ ایرانی یکی از غنی ترین و پربارترین میراث های فرهنگی گذشته جهان است؛ اما هر فرهنگی باید درست و همه جانبه و با درستی تحقیق شود و خوب و بد آن و همه شئونش مورد مداقه قرار گیرد.

 

     و به همین جهت بود که بلافاصله پس از انتشار کتاب، مورد سؤال و استیضاخ واقع شدم و نگارنده از سوی مرجعی غیر مسئول ملزم به پاسخگویی شد که با کمال ادب پاسخ داده شد و در صورت لزوم عین نامه و احضاریه و پاسخ و مورد آن در جزوه ای به چاپ خواهد رسید.

 

5- همچنین است اشاره استاد ارجمند به احکام و مسائلی چون برشنوم و شست  و شو با پیشاب گاو و تقدس آن و بسیاری دیگر از این امور که تنها در اوستا و بخش وندیداد است که بدانها پرداخته شده و از دیدگاه نگارنده لازم بود تا یادداشتهایی به نسبت مشروح برای همه این موارد، جدا از ترجمه فراهم شود.

 

     دهها نوشتار درباره مسائل گوناگون با مستنداتی که قریب به اتفاق آنها از مأخذ زرتشتی و دیریاب و پراکنده است، چندین هزار واژه اوستایی که چه از نظرگاه دستوری یا ریشه شناسی یا کاربردهای متفاوت در مواضع مختلف اوستا و ارائه دقیق نقاط و وجوه ارباب فن و بصیرت با مأخذ دقیق و مترادف های سانسکریت، فارسی باستان پهلوی و زبانهای اروپایی، تنها برای افزودن بر حجم کتاب با موضوعهای فرعی یا بیکاری نگارنده نبوده است،  بلکه مواردی کاملاً لازم برای یک ترجمه دقیق و علمی و جامع الاطراف بودن کل مسائل و حد و اندازه یک  کتاب مرجع بوده است. حدود شش هزار یادداشت، و یک جلد کامل کتاب نامه جهت سهولت مراجعان فراهم شده. در ترجمه ای که گاه بندهایی از آن، متن اوستایی با ترجم پهلوی و بهترین ترجمه های دقیق اروپایی مقابله و مقایسه شده و حتی یک حرف ربط نیز نه ساقط شده و نه افزوده و نه جا به جا و با وسواس در ردیف شماری واژه ها- کلمه با کلمه برابر با اوستاست، شرح و تفسیر و نقد لازم بوده است.

 

     هر گاه یک مجلد کتاب نامه و یک مجلد متن اوستایی کلمه به کلمه با آوانویسی فارسی و لاتینی و یک مجلد واژه نامه آن نیز توفیقی در چاپ پیش آید، آنگاه است که این کار به پایان رسیده و بر آیندگان است که کم و کاستها و اشتباهات را بپیرایند و کار بهتری ارائه کنند. به همین جهت در افزودن شروح و واژه نامه ، کمال صرفه جویی  و دقت در اختصار انجام و مراعات شده است. هرگاه واژه نامه ی وندیداد و همه شروح وابسته به آن در اصل همین کتاب نمی آمد، پس جای آن کجا می توانست باشد؟ مسائل تطهیر زائی ، مراسم تطهیر یا جن گیری از رحم زنی که بچه مرده به دنیا آورده، مراسم هولناک حدود شرعی و سر بریدن و پوست کندن و قطعه قطعه کردن و چشم درآوردن و برای پاک شدن از گناهی کوچک، کشتن هزاران مورچه و وزغ و کرم داخل نجاست و پشه و ... هر گاه شرح و توضیحی نداشت، ترجمه ای بی مفهوم و غیر قابل استفاده فراهم شده بود.

 

     به این انگیزه در طول سالیانی دراز این جانب همواره با دانشجویان و پژوهندگانی که خواهان مطالعه یا تهیه تز و پایان نامه یا مقاله و سخنرانی در زمینه های گوناگون مشروحه در کتاب می شدند- و دسترسی به منابع و مأخذ که بسیار پراکنده بوده و گاه استفاده از آن هم بر ایشان مقدور نبود- دشواریهای بسیار فراهم می آورد . همچنین تاکنون واژه نامه اوستایی قابل دفاع و مشروحی که از لحاظ دستوری و ریشه شناسی دسترس باشد و استفاده آن برای فارسی زبانان مقدور باشد، وجود نداشت. به همین جهت است که تا جایی که میسر بود، نگارنده کوشید برای آنانی که خواهانند ، این موارد فراهم باشد.

 

     اما اشاره و راهنمایی بسیار سودمند استاد جوای که :«به نظر می رسد بهتر می بود وندیدادی با حجم کمتر و توضیحات مفید در باب لغات و واژه ها با قیمت مناسب تری تدارک دیده می شد تا تعداد بیشتری از دانشجویان و علاقه مندان می توانستند بدان دسترس یابند ...» مورد نظر نگارنده و نیز ناشر بوده است.

 

     امیدوارم کتاب یک جلدی با ترجمه ای ساده تر و یادداشتهای لازم با تیراژی بیشتر که بی گمان سبب کاهش هزینه شود، به زودی از چاپ بیرون آید و این دشواری حل شود و البته تا نخست چاپی چنین انجام و در دسترس قرار نمی گرفت، آن ترجمه فشرده و سهل الوصول امکان نشر پیدا نمی کرد.

 

     در پایان باز هم با کمال امتنان و خلوص از راهنماییها و انتقادهای آقای جوادی سپاسگزاری می کنم و هر نوع راهنمایی و انتقادی هر گاه به نشانی ناشر ارسال شود، برای این جانب بسیار مغتنم خواهد که در چاپ بعدی – به ویژه چاپ وندیداد یک جلدی رعایت گردد.


پنجشنبه 15 فروردین 1392
ادامه مطلب
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط در تاریخ 1393/06/25 و 11:07 دقیقه ارسال شده است

با سلام
سایت پر محتوایی داری پیشنهاد میکنم سایتتان را در سایت های زیر ثبت کنید تا شاهد افزایش بازدید خود باشید...

http://www.linc.ir
http://zxq.ir


کد امنیتی رفرش
به یاد دوست

به یاد دوست :

استاد: معروف جان رحيم اُف ، مشتهر  به »علامه معروف جان» ، از ازبكان زادۀ «استروشن» تاجيكستان بود كه حدود 14 سال درايران مي زيست و دراين اواخر در جامعه المصطفي(ص) العالميه گرگان به تدريس مي پرداخت ودردوره كارشناسي زبان و ادبيات فارسي با علاقه در كلاس هاي درس ادبيات شركت مي كرد. علی رغم اطلاعات وسیع در حیطه زبان و ادبیات فارسی، گویا به انگیزه ورود به تحصیلات رسمی دانشگاهی (دررشته زبان و ادبیات فارسی) دست به ترجمه وتحلیل بوستان سعدی به زبان تاجيكي و خط سيرليك زد و آنرا  به چاپ رسانيد .نگارنده این سطور براي تشويق وقدردانی از کار او ، یک جلد ديوان سنايي به او هديه دادم و هم شعري درستایش کار او سرودم و دركلاس خواندم.

به یاد این دوست عزیز و دانشمند ، بخشی از ابیات مزبور، جهت بازبینی خاطرات همنشینی با آن دوست گرامی، آورده می شود .

تو ، « معروف جاني»  و معـروفِ جـاني       به فضل و به دانش ، به قـــدرِ جهاني

چنين محضر خوش ، چنين روي نيـكو            فلك ، هــديه اي داده ات  آسمــاني

 توعلّامه اي ، زآنكـه در فضل و دانش             علمـــدار علميّ  و  تــاج  ســراني

تواضع،  ادب ، همـــره  علم  و دانش                 و يك قلب پـــاكِ پُر  از  مهــرباني

 خـــدا ، داده برتو،  ازيرا كــه داند                 مسلمانِ پــاكيّ  و عـــاشقْ قُـراني

گمان بُـــرده بـودم كه درازبكستان                 نبينـم كسي را ، بجـز «شيبكاني»

 ويـــا «تنگ چشمان غارتگر  دل »                     ويـا « سَرْوْ  قَـــدّانِ لاغــر ميانی

 ندانستم اي مــرد ديني كه اكنون                 يكي گُل پديد آمـده است و تو آني

 به خطّ   سيريليك» اگر بوستان را                     نمودي مبـــدّل ، يقيناً  بــرآني..

 كه روز دگـــر ، همت عالــي تو                       شكوفـــا  نمـايد يكـي گُلستاني

اگر فخـرمـا هست بر« ابن سينا »               تو  هم فخر« استروشن» و ازبكانی

و.....

سيد ضياء الدين جوادي گرگان  مهرماه87

 

 

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آمار کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟
آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 87
کل نظرات کل نظرات : 27
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین کاربران آنلاین

آمار بازدید آمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 6
باردید دیروز باردید دیروز : 33
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته بازدید هفته : 46
بازدید ماه بازدید ماه : 601
بازدید سال بازدید سال : 2,643
بازدید کلی بازدید کلی : 49,083

اطلاعات شما اطلاعات شما
آِ ی پیآِ ی پی : 18.226.222.162
مرورگر مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل سیستم عامل :
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود