جستجو گر پیشرفته سایت



نوروز خجسته باد !
سخنی با خوانندگان

به نام خداوند و با سلام به خوانندگان :

 این وبلاگ با نام پرسیک جهت ارائه مطالب ادبی،فرهنگی،تاریخی ونیز تبادل نظر با خوانندگان درزمینه های ادبی و علوم انسانی است . 

علت نام گذاری  وبلاگ، چندسویه بودن مفاهیم آن است . پرسیک درزبان های وابسته به زبانهای  لاتین به معنی ایرانی یا پارسی است . ممکن است پرسیده شود که همان واژه پارسی می توانست ناظر بر مفهوم باشد ؛ این درست است اما به جهت آشنایی بیشتر غیرفارسی زبانان به واژه پرسیک و پرشیا ،  و به این دلیل که غیر ایرانیان دوستدارزبان و ادب و فرهنگ ایرانی با گزینش واژه پرسیک بتوانند به این وبلاگ دسترسی یابند و... این نام انتخاب گردیده است . 

از هدفهای مهم این وبلاگ ، اطلاع رسانی وتبادل نظریات ادبی و فرهنگی و تاریخی و بحث های روانشناسی است که بخشی از مطالعات و تحصیلات نگارنده درزمینه های مزبور می باشد.

نگارنده کوشش خواهد نمود بخشی از مطالب وبلاگ را به ارائه نوشته ها و مقالات خویش اختصاص دهد که در نشریات کشورمنتشر گردیده یا با سخنرانی ارائه گردیده است بدان امید که  مورد استفاده خوانندگان و در صورت تمایل آنان،  مورد نقد و بررسی قرار گیرد. 


 



بسمه تعالی

تفسیر دو بیت از حافظ شیرازی    ( 1 - تفسیر تازَوی 2 -تفسیر و توضیح ولادیمیر جمشید علی اف )  

کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود              بنفشه در قدم او نهاد سربه سجود

به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی                       کنون که لاله برافروخت آتش نمرود

 

نقل از: تفسیر ادبی ـ عرفانی «تازَوی» :

علی رغم ادعای مسلمانی و حافظ قرآن بودن محمد شیرازی ، متخلص به «حافظ«از فحوای سخن او براحتی می توان به درونمایه های شرک آلود این شاعر بظاهر مسلمان، پی برد. شرک همانند بوی ناخوشایندی است که نمی توان ان را دردرون وسینه خویش  وحتی سراویل ،پنهان کرد. البته برخی زندیقان و مجوسان با زیرکی می کوشند خودرا مسلمان متعهد و متهجد نمایان سازند و برخی ساده لوحان که در میان آنان اساتید ناآگاه و گاه مغرض نیزبسیاردیده می شوند ، فریب آنان را می خورند و با تکیه نا عالمانه به شعر او که می گوید : ( ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ .... به قرآنی که اندر سینه داری ) با باورهای نا آگاهانه به مسلمانی حافظ ، به ترویج اندیشه های مجوسانه شاعر شیرازی می پردازند و بی توجه به آن که شاعر شیراز خود بارها از گام نهادن در دیر مغان سخن گفته حتی اعتراف کرده است که یاراو نیز( که معلوم نیست در عقد شرعی او بوده باشد) و از زمره مجوسان است بدو شراب مغانه نوشانده است :

در دیر مغان آمد ، یارم قدحی در دست           مست از می و می خواران ، از نرگس مستش مست

یا

 از آن به دیر مغانم عزیز می دارند                                 که آتشی که نمیرد همیشه در سینه ماست .

اگرچه سخن ممکن است به تقریظ کشانیده شود اما جهت آگاهی برخی از استادان دروس عرفانی نیز قابل ذکر است که این شاعر معاند دربرخی اشعار خویش با عدول از مفاهیم و معانی مجازی شراب عرفانی ، از انتباه به نا پختگی شراب قبل از چهل روز گذران زمان و خامی و احتمال کوری و نابینایی نوشندگان ، این توصیه هارا به وضوح در شعر خویش می آورد که مبادا قبل از چهل روز ماندگی شراب، به نوشیدن آن روی آورند :

سحرگه رهروی درسرزمینی                همی گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف      که در شیشه بماند اربعینی

خوانندگان حتماً متوجه شده اند که توصیه شاعر دارای زوایای بسیاری است از جمله ، درشیشه ماندن شراب بااین توصیه مخفی که  شراب در کوزه های رایج سفالین بخوبی پخته نخواهد شد  و صافی شراب را منوط موکد به کاربرد «خمره های شیشه ای» کرده است ، حتی زمان لازم برای جاافتادن یا پختگی آن را نیز معین کرده است که چهل روز می باشداینها  همگی موید آن است که این شاعر منحرف خود از شراب اندازان و شرابخواران قهار بوده است و دقیقاً به زوایای ساخت شراب آگاه است

او گستاخی را به حدی رسانیده که خودرا عزیز دردانه مغان و مجوسان معرفی می کند .و با توصیه به خروج ازدین وتحریک به آتش پرستی مجوسانه می کوشد به  خوانندگان خود توصیه کند به آتشگاه بروند و به آتش پرستی روی آور ند .وشگفتا از این شاعر شیرازی که نعوذ بالله مانند آن یک چشم آخرالزمانی انبوهی از جوانان و حتی کهنسالان مارا به بیراهه کشانیده است. خوانندگان را به چمنزارها متوجه می سازد و بی خبر ازآن که چمن و چمنزار هر خواننده ای را به یاد علفزارهایی می اندازد که نه جای عبادت آدمیان، بلکه چراگاه دامها و بویژه خران است و رویش علفزارها را به تعبیر به ظاهر شاعرانه می آراید که گل از عدم در چمنزارها نمایان شده است و این خود نوعی سفسطه و تفلسف یونانی مآبی است و هیچ عاقل خردمندی نمی پذیرد که چیزی از عدم به وجود بیاید و هر مصنوعی صانعی و هر مخلوقی خالقی دارد وتنها مجوسان هستند که با اندیشه های کفر گرایانه خود معتقدند: می شود از « ناچیز »، « چیز « آفرید یابیرون آورد . اما در مصراع دوم که می گوید : بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود ، واضح است که بنفشه نام زنان است ( هم اکنون در سرزمین تاجیکان نیز رایج می باشد )و به حکم علاقه جزء به کل یا بالعکس که در مجاز جایگاه ویژه ای دارد می توان زلفان مجعد چون بنفشه یاررا درلفظ بیان کرد و مراد کل اندام معشوق راراده کرد و بدین ترتیب برای جوانان نوبالغ تحریکی ایجاد می کند که در عبادتگاه آنان زنان زیبایی هستند که می توان ازراه عبادی زندیقانه با آنان دوست و معانق شد و این خود نوعی بدراهی است و وقیحانه تر آن که از نجابت و خویشتنداری ما سوء استفاده کرده و به وضوح راهنمایی می کند که به باغ بروید و آیین زرتشتی رادوباره برپای دارید در حالی که این توصیه حافظ شیرازی از روی جهل کامل اوست زیرا با آن همه زیرکی نمی داند که برپای داشتن دوباره آیین زرتشتی تنها با قیام شاه بهرام ورجاوند آنان از هندوستان است که به خیال باطل خود با تعدادی فیل به مرزهای ایران تاختن می آورد و در باغ ( آن هم نه در آتشگاه ، بلکه درباغ!!! )که احتمالاً براثر سرمای سخت زمستانی تمام درختان آن خشکیده اند ) نمی توان آتشگاهی برپای کرد حتی اگر درختان باغ براثر سرما خشکیده باشندودرختان خشکیده آن چوب زردآلو نداشته باشند .  بنابراین بیت شاعر که می فرماید : به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی ) هم از جهت اسنادی و هم از جهت روایی و هم از جهت تاریخی ،وهم از جهت فلسفی باطل و مردود است  زیرا چون تصور باطل شود ، لاجرم تصدیق هم کج و دارای انحراف خواهد بود . چون در تفسیر باید رعایت انصاف علمی مراعات شود ومفسر این موضوع به کاربرد روش شناسی علمی در تحقیقات و تفسیرات بشدت پای بند است شاعر شیراز در مصراع آخرین دوبیت شعر می گوید : کنون که لاله برافروخت آتش نمرود ) مراد شاعر بدرستی با اسناد تاریخی مطابقت می نماید که در برافروختن آتش نمرودی به گزارش منابع تاریخی مجوسان ، عامل شخصی به نام لاله بوده است که می توان از آن به تعابیر زیر اشاره کرد :

 الف: برافروزنده آتش از نمرودیان بوده و (لال ) بوده است و به اراده واصلیت تاء تانیث آخرین، باید یک «زن لال» بوده باشد .

ب: اشاره به یک نفر لال است و های آخر لاله افاده تنکیر دارد یعنی یک نفر لال نا مشخص همانگونه که درزبان مجوسان دراین موارد می فرماینند : آن مَرده ، آن زَنه . آن لاله و...

ج: لاله ممکن است مراد نوعی چراغ های قدیمی با شیشه های بلورین بوده باشد که فردی هیزم ها را با آن لاله و مردنگی آتش زده است .

د : ممکن است  مراد از لاله  مشعلی شبیه گل لاله بوده باشد

ه: ممکن است مراد از لاله آن بوده باشد که واقعاً خانمی به نام( لاله) از نزدیکان نمرود آتش به هیزم افکنده باشد .

و.... دلایل بسیار دیگر

اما در واژه نمرود نیز می توان به این احتمالات اشاره کرد :

1-    منظور از نمرود ، روستای معروفی در جاده  فیروز کوه کنونی ایران است .

2-    مراد از نمرود ، قطرات نم  صبحگاهی برخاسته از رود خانه حوالی مکان آتش افروزی است .

3-    مراد از نمرود، نام پادشاهی مجوسی است که در روستای نمرود متولد شده است و به آرایه اختصار ( یای ) آخر آن افتاده است( در اصل نمرودی )  .

4-    به احتمال یقین نمرود نام پادشاه مجوسی با دین زرتشتی بوده است زیرا مجوسان به آتش و آتش افروزی علاقه وافری دارند .

5-     نمرود دراصل( نیم رود) بوده است یعنی رودخانه کوچه .این گونه نام گذاری برای روستاها در جغرافیای تاریخی مجوسان بسیار دیده می شود.

6-    نمرود در واژگان اوستایی ( نَمرِوَتَ )  بوده است یعنی جایی که می روند و خم می شوند [ در مقابل آتش کُرنش و تعظیم می کنند. فکر بد نکنید. ]

7-    نمرود شاید در اصل ( نیم رو ) بوده و اشتباه از مستنسخان بوده است. احتمالاً آن کسی که دستور آتش افروزی داده است در چای خانه ای بین راهی نیمرو یا همان خاگینه  به مسافران می خورانده است( تقطیع معنایی خاگینه چون بی ادبانه محسوب می شود از تشریح آن خودداری می شود )

8-     شاید هم نمرود مخفف ( نام رود ) بوده است یعنی سازنده ساز( رود )

9-    چون در لغت  به فرزند یا پسر،( رود )می گفته اند و حافظ این کلمه رادر سوگ فرزند خود هم بکاربرده است ، می توان احتمال داد که نام فرزند آن آتش افروز ، رود بوده است .

10-شاید هم نام آتش افروز ( فرود) بوده است و این همان فرود قهرمان شاهنامه است و به تخفیف یا تصحیف  وامثال آن (ف) حذف شده است.

11-و.....

================================================

تفسیر دیگر به قلم ( ولادیمیر ـ  جمشید علی  اف) عضو آکادمی شرق شناسی روسیه ورئیس بخش ایران شناسی )

کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود              بنفشه در قدم او نهاد سربه سجود

به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی                      کنون که لاله برافروخت آتش نمرود

 

تفسیروتوضیحات : ولادیمیر جمشید علی اف

این دوبیت که در غزلی با مطلعی با همین واژگان و ترکیب است و بیت دوم مورد تفسیر نیز از همین غزل می باشد ، غزلی بهاریه و مدحیه است که دردوبیت آخر شاعر شیراز با حسن طلب از (آصف عهد، وزیر ملک سلیمان ، عماد دین ، محمود ) طلب می کند که : ( بُوَد که مجلس حافظ به یمن تربیتش .... هر آنچه می طلبد ، جمله باشدش موجود . )

Ø        فضای کلی غزل ، توصیه به ارزش مندی ایام عمر است بهره گیری از فرصتی که اندک است و گذرا؛ توجه دادن به ایام دلپذیر بهار و از محدوده دلگیر شهر بیرون آمدن وگام به صحرا نهادن و در فصل زیبای بهاری از زیبایی طبیعت لذت بردن و عبرت گرفتن .

Ø      واژه (جمن) که در بیت آمده است ، نه به معنی علفزار و چمنزارهای علفی ، بلکه به معنی (باغ یا گوشه ای از باغ است. چمن را نباید به معنی دشت و بیابانی با بوته های علفی معنی کرد و این در شعر حافظ دیده نمی شود . در شعر حافظ همه جا منظوراز چمن ، باغ است و نه علفزار.

Ø      گل اگر بدون اتصال و اتصاف باشد اغلب به معنی گل سرخ و آتشین است که شیراز ( موطن حافظ ) بداشتن آن شهرۀ جهان است .

Ø      از عدم بوجود آمدن گل ، یعنی گل که در سرمای زمستانی ازبین رفته بود و دیگر بربوته ها وجود نداشت ، دوباره سربرآورد و اصلاً منظور حافظ بحث فلسفی نیست

Ø      بنفشه در بیت مراد همان گل زیبایی است که در بهار یا حوالی آن اندکی سراز خاک بر می آورد و در شدت گرمای صحاری به ظاهرازبین می رود و شاعران خمیدگی زلف محبوب را به بنفشه تشبیه کرده اند

Ø      سر به سجود نهادن اشاره به خمیدگی بنفشه هایی است که درزیر بوته های گل سرخ می رویند و شاعر آن را به مومنی زرتشتی تشبیه کرده است که در مقابل گل آتشی سرخ یالاله های سرخ می روید و اینها یک ایماژ شاعرانه است و نه بحث دینی و فلسفی .

Ø      دوبیت شعر شاعر شیراز که براستی حافظ قرآن کریم نیز بوده است ، سرشار از تلمیحات تاریخی و دینی است ونه توصیه به شراب خواری .

Ø      لازم به ذکر است که شهرت حافظ بدین نام به خاطر حفظ قرآن او نیست زیرا مسلمانان بسیاری زمان حافظ، حافظ قرآن [مجید] بوده اند واین تشخصی برای شمس الدین محمد شیرازی بردیگران نبوده است( به  حافظ چندین هنر مرحوم باستانی مراجعه شود. )

Ø      ادامه توضیح قبلی : در عصر حافظ به موسیقی دانان و خوانندگان و مخصوصاً قوالان،« حافظ» می گفته اند مانند حافظ عبدالقادر مراغی و... ( باز هم به مقاله فوق الذکر مراجعه نمایید.)

Ø      هم اکنون در تاجیکستان به خوانندگان ( حافظ ) می گویند . 

Ø      صحاری برهوت داخل ایران با معجزۀ بهار ، از لاله های سرخ و آتشین، دشتی آتش گرفته را می مانند و هر بیننده آگاه به تاریخ آیین زرتشتی را به یاد آتشکده آنان می اندازد و حافظ چه زیبا از این نماد به موضوعی آیینی و تاریخی تلمیح نموده است .

Ø      به سائقه شباهت لاله به زبانه آتش ، شاعر دشتهای پرلاله و بفشه های خمیده در پای آن را به آتشگاه زرتشتیان تشبیه کرده است

Ø       شاعر توصیه می کنند که حضور بهار بااین همه زیبایی ناشی از رویش گلها و لاله ها و بنفشه هارا غنیمت بشمارید زیرا عمر انسان اگر صد سال هم به درازا کشد(  سی و شش هزار و پانصد روز) بیشتر نیست.                   ( یعنی ازروز تولد تا پایان صد سالگی هرروز یک کتاب بخوانید (36500) جلد کتاب بیشتر نمی توانید بخوانید . پس عمر خودرا به خوانده هر کتابی تلف نکنید. توصیه از ولادیمیر جمشید علی اف می باشد !)  )

Ø      کاربرد مغ و مغان و دیر مغان وامثال آن ویژه حافظ نیست و قرنها قبل از او در شعر شاعرانی چون خاقانی رواج بسیار داشته است .

Ø      واژگان مغ و مغبچه و دیر مغان همگی نمادهای عرفانی در شعر حافظ هستند .

Ø      اگر چه شاعر شیراز از شراب های تلخ شیراز کام جان شیرین می کرد و به همین علت گویا تشهیر هم شده وکلاه کاغذی برسر او گذاشته اند (  به نقل از مخزن الغرائب/ سنگ هفت قلم ص524 ونای هفت بند ص511 ازمرحوم باستانی پاریزی)  اما در بیت منقول در تفسیر تازَوی ، عرفانی است و باید حتماً عرفانی معنی شود. ( لازم به ذکر است که استفاده از شراب در میان عالمانی چون ابن سینا هم دیده شده است . مراجعه شود به تاریخ الحکمای القفطی . یقه بیچاره حافظ کج پاره شده است )

Ø      بیت تلمیحی زیبا به واقعه حضرت ابراهیم علیه السلام و آتش افروزی نمرود دارد نه توصیه به مجوسی گری .

Ø      آتش پرستی زرتشتیان حتی مغان و مجوسان وافی به مفهوم آتش نمرودی است . انبوهی لاله های سرخ در دشت ها به آتش نمرودی تشبیه شده است .

Ø      لطفاً در تفاسیر و برداشت های خویش، اصول تفسیر و نقد رارعایت کنید تا چون حافظ کلاه تشهیر برسرتان نگذارند .( این آخری هم از ولادیمیر جمشید علی اف روسی و رئیس بخش ایران شناسی آکادمی شرق شناسی روسیه است . )

Ø      آب حیوانش زمنقار بلاغت می چکد ....... زاغ کِلکِ من «بنامیزد» چه عالی مشرب است.

 

Ø      ( بیت از حافظ شیرازی است و در تفسیر تازوی نیامده است . ) 

شنبه 28 اسفند 1395
ادامه مطلب
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
به یاد دوست

به یاد دوست :

استاد: معروف جان رحيم اُف ، مشتهر  به »علامه معروف جان» ، از ازبكان زادۀ «استروشن» تاجيكستان بود كه حدود 14 سال درايران مي زيست و دراين اواخر در جامعه المصطفي(ص) العالميه گرگان به تدريس مي پرداخت ودردوره كارشناسي زبان و ادبيات فارسي با علاقه در كلاس هاي درس ادبيات شركت مي كرد. علی رغم اطلاعات وسیع در حیطه زبان و ادبیات فارسی، گویا به انگیزه ورود به تحصیلات رسمی دانشگاهی (دررشته زبان و ادبیات فارسی) دست به ترجمه وتحلیل بوستان سعدی به زبان تاجيكي و خط سيرليك زد و آنرا  به چاپ رسانيد .نگارنده این سطور براي تشويق وقدردانی از کار او ، یک جلد ديوان سنايي به او هديه دادم و هم شعري درستایش کار او سرودم و دركلاس خواندم.

به یاد این دوست عزیز و دانشمند ، بخشی از ابیات مزبور، جهت بازبینی خاطرات همنشینی با آن دوست گرامی، آورده می شود .

تو ، « معروف جاني»  و معـروفِ جـاني       به فضل و به دانش ، به قـــدرِ جهاني

چنين محضر خوش ، چنين روي نيـكو            فلك ، هــديه اي داده ات  آسمــاني

 توعلّامه اي ، زآنكـه در فضل و دانش             علمـــدار علميّ  و  تــاج  ســراني

تواضع،  ادب ، همـــره  علم  و دانش                 و يك قلب پـــاكِ پُر  از  مهــرباني

 خـــدا ، داده برتو،  ازيرا كــه داند                 مسلمانِ پــاكيّ  و عـــاشقْ قُـراني

گمان بُـــرده بـودم كه درازبكستان                 نبينـم كسي را ، بجـز «شيبكاني»

 ويـــا «تنگ چشمان غارتگر  دل »                     ويـا « سَرْوْ  قَـــدّانِ لاغــر ميانی

 ندانستم اي مــرد ديني كه اكنون                 يكي گُل پديد آمـده است و تو آني

 به خطّ   سيريليك» اگر بوستان را                     نمودي مبـــدّل ، يقيناً  بــرآني..

 كه روز دگـــر ، همت عالــي تو                       شكوفـــا  نمـايد يكـي گُلستاني

اگر فخـرمـا هست بر« ابن سينا »               تو  هم فخر« استروشن» و ازبكانی

و.....

سيد ضياء الدين جوادي گرگان  مهرماه87

 

 

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آمار کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟
آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 87
کل نظرات کل نظرات : 27
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین کاربران آنلاین

آمار بازدید آمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 14
باردید دیروز باردید دیروز : 33
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته بازدید هفته : 54
بازدید ماه بازدید ماه : 609
بازدید سال بازدید سال : 2,651
بازدید کلی بازدید کلی : 49,091

اطلاعات شما اطلاعات شما
آِ ی پیآِ ی پی : 18.190.156.212
مرورگر مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل سیستم عامل :
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود